۱۳۹۴ آبان ۱۰, یکشنبه

معانی نهفته در پیام

پیام‌های متعدد همبستگی و همدلی با مجاهدان لیبرتی. پیامهایی ارزشمندی که از طرف دانشجویان، زندانیان، مادران و.. داده می‌شود و معانی عمیقی را درخود نهفته دارند، بیانگر جایگاه مقاومت، ابعاد رویارویی اقشار مختلف مردم از جمله جوانان با رژیم و موقعیت متزلزل نظام آخوندی است.
پیام‌های متعدد همبستگی و همدلی با مجاهدان لیبرتی، پیامهایی ارزشمندی که از طرف دانشجویان، زندانیان، مادران و.. داده می‌شود و معانی عمیقی را درخود نهفته دارند، بیانگر جایگاه مقاومت، ابعاد رویارویی اقشارمختلف مردم از جمله جوانان با رژیم و موقعیت متزلزل نظام آخوندی است.
برای فهم بیشتر این معانی نگاهی به شرایط، وضعیت رژیم و ابعاد رویارویی جوانان با آخوندها ضروری است.
ابتدا از بن‌بست رژیم در منطقه شروع می‌کنیم که این روزها رسانه‌های آخوندها را پر کرده است. پاسدار وحیدی به‌رغم تلاش برای وارونه‌گویی، این بن‌بست را خوب ترسیم کرده است و می‌گوید: «این یک پیام برای جوانان دارد و این‌که باید این مسائل را به خوبی بشناسند و تحلیل کنند و از عمق وجود به ارزشها پایبند باشند».
با توجه به ترجمه این جملات در فرهنگ آخوندی، معنای حرفهای پاسدار وحیدی این می‌شود: اعتراف به آگاهی بیش از پیش جوانان از به‌ گل نشستن رژیم در سوریه، به‌ویژه پس از به هلاکت رسیدن انبوه پاسداران و ابراز نگرانی از عمق تنفر و بیزاری جوانان از رژیم آخوندی و سیاستهای تروریستی ش در منطقه.
آن روی سکه ضربات سنگینی که رژیم در سوریه خورده و روزانه می‌خورد، همگامی و حرکت هماهنگ با بشار اسد برای سرکوب فضای مجازی است، طوری که خانه آزادی، فریدم هوس (Freedom house) رژیم ایران و سوریه را در صدر فهرست محدودکنندگان اینترنت در جهان قرار داده است. البته فیلترینگ و سانسور اینترنت و فضای مجازی توسط رژیم آخوندی موضوع جدیدی نیست، اما به‌عنوان تازه‌ترین نمونه، ابراز وحشت رضا خیاطی، یک کارشناس فضای مجازی رژیم که به شکست رژیم در زمینه فیلترینگ و کنترل آن اعتراف می‌کند قابل‌توجه است:
(شبکه1 تلویزیون رژیم 6آبان 94) «شبکه اجتماعی و ارتباطی که در حال حاضر در کشور وجود دارن اکثراً شبکه‌های اجتماعی ارتباطی خارجی هستن هیچ‌گونه نظارتی بر این نوع شبکه‌ها نمی‌توان داشت، ... . این نکته را باید حتماً لحاظ بکنیم شبکه‌های اجتماعی خارجی به‌ معنای تام کلمه زمینی است که از جانب دشمن ایجاد شده، بازی‌کردن در زمین دشمن است».
به این صورت، آخوندها و کارگزارانشان یک بار دیگر اعتراف می‌کنند که در این زمینه هم از جوانان عقب افتاده‌اند. وضعیت اقتصادی رژیم هم که مشخص است، اقتصادی ورشکسته که با بحران بیکاری، به‌ویژه بحران فزاینده بیکاری جوانان فارغ‌التحصیل از دانشگاهها مواجه است. در چنین شرایط و چنین محیطی است که جوانان دست به حرکات اعتراضی می‌زنند. به‌عنوان نمونه جوانان در اقدامی شجاعانه در مراسم مختلف عزاداری حسینی، شعارهای آزادیخواهانه سر دادند یا با سنگ زدن به عکسهای خمینی و خامنه‌ای حمله کرده و یا جوانانی که بنر تبلیغاتی مزودوران را پاره کردند.
در چنین شرایطی وقتی جوانان و دانشجویان مازندران همراه با معلمان و پزشکان، بیانیه‌یی می‌دهند و اعلام می‌کنند که از پایداری اشرفیها در لیبرتی الهام می‌گیرند، پیام این بیانیه بیشتر روشن می‌شود. برای مثال از این جمله بیانیه آنها که می‌نویسند: «این بار خون حسین در رگهای مجاهدین، ارتش آزادیبخش ملی و مقاومت ایران می‌جوشد و پرچمش به دست آنها برافراشته شده. ملایان هیچ راهی جز مرگ را به روی خود نمی‌گشایند».
یا این جمله که: «جمهوری کفار، مشرکین و ملایان باید بدانند که مجاهدین یک عقیده هستند و تا ابد باقی‌اند. این عقیده پا برجا و رو به گسترش است»، به خوبی روشن است که حرف آنها در یک کلام این است که پایداری سرفرازانه اشرفیها با روی گشاده به‌رغم پرداخت بهای سنگین، مثل کلاهکی است برای یک بردار عظیم و بسیار قوی که بدنه آن را جوانان، دانشگاهیان، روشنفکران، معلمان و سایر اقشار جامعه تشکیل می‌دهند.
این آن پیامی است که رژیم به‌شدت از آن می‌ترسد و هر بار که در آستانه خوردن زهر قرار می‌گیرد، با حمله به مجاهدین و تلاش برای کمرشکن کردن آنها، آدرس این جایگزین قدرتمند و پرتوان خود را به جهانیان اعلام می‌کند.